درس هایی از تاریخ


به مناسبت روز (جهانی) قدس درسهائی از تاریخ زر افشانمان را مرور کنیم
درس اول: ما یک کشور بزرگ بودیم روسیه ارتش قوی داشت، دولت ایران ببو بود. در جنگ های ایران و روس بخش وسیعی از ایران سابق تبدیل شد به روسیه فعلی. به همین دلیل ما دو شعار مهم را سی سال می دهیم: مرگ بر آمریکا

مرگ بر اسرائیل.

******

درس دوم: انقلاب مشروطه اتفاق افتاد، مشروطه خواهان که به آنها افتخار می کنیم، به سفارت انگلیس پناهنده شدند، کلنل روس مجلس ملت و کشور را به توپ بست. روس ها پادشاه دیکتاتور را پناه دادند. در تمام مدت انقلاب مشروطه روس ها مخالف مشروطه بودند، به همین دلیل ما هم شعار می دهیم: مرگ بر آمریکا

مرگ بر اسرائیل.

******

درس سوم: کمونیست ها در روسیه سرکار آمدند، آنها تمام قراردادهای ظالمانه با ایران را می خواستند لغو کنند، اما نکردند. در عوض تصمیم گرفتند جمهوری گیلان را ایجاد کنند تا به جای این که کمونیست های گیلان که فرق کمونیسم با ازون برون را نمی دانستند و پیشنمازشان رهبر حزب کمونیست شان هم بود، بروند به روسیه، روسیه بیاید به گیلان. در نتیجه میرزا کوچک خان مستقیما بوسیله روس ها کشته شد، سرش را هم فرستادند برای رضا شاه. به همین دلیل ما سالهاست شعار می دهیم: مرگ بر آمریکا،

مرگ بر اسرائیل.


******

درس چهارم: رضا شاه دیکتاتور بزرگی بود و همه را کشت، مثلا 53 نفر از اعضای حزب کمونیست را دستگیر کرد و یکی از آنها، تقی ارانی در زندان کشته شدبعد بقیه اعضای کمیته مرکزی، یعنی همان 52 نفر دیگر به روسیه پناهنده شدند و به دلیل همین که به روسیه پناهنده شده بودند، در آنجا کشته شدند یا تبعید شدند یا بیچاره شدند. به همین دلیل کمونیست های ایران و سایر ایرانیان که حداقل نیم ساعتی توده ای بوده اند، همیشه شعار می دهند: مرگ بر آمریکا،

مرگ بر اسرائیل.


******

درس پنجم: جنگ دوم جهانی اتفاق افتاد. ایران تبدیل به پل پیروزی شد. آمریکا و انگلیس از روی این پل رد شدند تا به روسیه کمک کنند، در عوض وقتی روسیه پیروز شد، اولین کاری که کرد، این بود که چون کشور کوچکی بود، تصمیم گرفت آذربایجان را هم برای خودش بردارد. آذربایجان و کردستان یک سال از ایران جدا شدند و به همین دلیل روشنفکران و سیاستمداران ما همیشه شعار می دهند: مرگ بر آمریکا

مرگ بر اسرائیل.


******

درس ششم: دولت مصدق سرکار آمد، مصدق چون مخالف روسیه بود، به عنوان طرفدار انگلیس شناخته شد، اما چون علیه انگلیس مبارزه کرد، معلوم شد آمریکایی است. مخالف اصلی مصدق در طول سه سال حزب توده بود، و یک صبح تا شب هم آمریکا کودتا کرد. بعد از کودتا هم اولین دولتی که کودتا را برسمیت شناخت، شوروی بود. توده ای ها هم به شوروی پناهنده شدند، تعدادی از آنها در شوروی بیچاره شدند، تبعید شدند، اعدام شدند و تعدادی از آنها هم زمانی که در شوروی پناهنده بودند، طرفدار اقدامات دولت شاه در اصلاحات ارضی بودند. در نتیجه ما ایرانیان هرگز فراموش نمی کنیم که باید شعار بدهیم: مرگ بر آمریکا،

مرگ بر اسرائیل.


******

درس هفتم در ایران انقلاب مسلحانه آغاز شد. نیروهای مسلح و فداکار، آمریکایی ها را کشتند، تعدادی از آنها برای جنگ با اسرائیل رفتند. آنها برای کمک به سوی شوروی رفتند، شوروی به آنها گفت که انقلاب مسلحانه کار غلطی است، بهتر است اطلاعات جمع کنند و به شوروی بدهند تا شوروی با آمریکا بجنگد. درست در همان زمانی که این افراد کشته می شدند، دولت چین و شوروی با ایران روابط درخشان داشت و ایرانیان همواره یاد گرفتند شعار بدهند: مرگ بر آمریکا،

مرگ بر اسرائیل.


******

درس هشتم: انقلاب ایران در سال 1357 اتفاق افتاد، سفارت آمریکا اشغال شد، سفارت اسرائیل محو شد، رایطه ایران و انگلیس همواره در تمام این مدت تیره و تار بود، سفارت روسیه روز بروز بزرگتر شد، سفارت روسیه هم با توده ای ها رابطه داشت، هم با فدائی ها، هم با مجاهدین، هم با حزب اللهی ها، به همه هم می گفت: خط امام بهترین خط از نظر خط شناسی است. توده ای ها و فدائیان در جبهه ای که روسیه در آن به عراق کمک می کرد کشته می شدند، اما با سپاه و کمیته همکاری می کردند، دولت ایران کمونیست ها را دستگیر کرد. کمونیست ها از دست جمهوری اسلامی به آمریکا، انگلیس و روسیه پناهنده شدند، بعدا از دست روسیه به آمریکا و انگلیس پناهنده شدند و در آنجا شعار دادند: مرگ بر آمریکا،

مرگ بر اسرائیل.


******

درس نهم:جنگ آغاز شد. صدام حسین کمونیست بود، موشک صدام حسین سوخو و اسلحه اش کلاشینکف و کاتیوشا بود، ما با موشک آمریکایی و توپ آمریکایی و مسلسل آمریکایی علیه کسانی که اسم حزب شان حزب بعث بود، می جنگیدیم. در تمام مدت جنگ شوروی به صدام کمک می کرد و به ایران کمک نمی کرد، ما در طول جنگ یاد گرفتیم که صدام آمریکایی است، انگلیسی است و اسرائیلی است. در حالی که آمریکا صدام را نابود کرد، اسرائیل هم عراق را بمباران کرد و عاقبت هم دشمن ما را آمریکا و انگلیس از بین بردند و در تمام این مدت روسیه و ونزوئلا و کوبا آخرین طرفداران صدام بودند. و ما همواره شعار می دادیم: مرگ بر آمریکا،

مرگ بر اسرائیل.


******

درس دهم: شوروی سقوط کرد. امام خمینی سقوط کمونیسم را پیش بینی کرد، روسیه شد بیست کشور و پنج کشور آن در دریای خزر ماندند، زمانی که یک کشور بود و شاه خائن بود، سهم ما از خزر 50 درصد بود،

بعد تبدیل شد به 20 درصد، بعد رسید به

15 درصد، بعد رسید به 12.5 درصد، بعد کم تر

شد و کم تر شد، ما می توانستیم اعلام کنیم که ایران هم تبدیل به پنج کشور شده است، و در نتیجه 50 درصد بگیریم، اما ما چون گاز لازم نداریم و نفت داریم و تا زمان ظهور حضرت هم مشکل انرژی نداریم و بعد از آن هم با نور تغذیه می کنیم، همچنان معتقدیم آمریکا و انگلیس و اسرائیل باید از آذربایجان و ترکمنستان و روسیه و تاجیکستان و غیره بیرون بروند تا پای ما برهنه ما باشد و پوتین که وقتی به تهران آمد، شعار می دهیم: مرگ بر آمریکا،

مرگ بر اسرائیل.


******

درس یازدهم: ما از آمریکا و انگلیس و اسرائیل بیزاریم، روسیه از اینکه ما از آمریکا و انگلیس و اسرائیل بیزاریم خوشحال است. ما می خواهیم بجنگیم، روس ها به ما اسلحه می دهند و از ما پول می گیرند و ما می گوئیم مرگ بر آمریکا، ما می خواهیم در سازمان ملل از انرژی هسته ای دفاع کنیم و چین و شوروی علیه ما رای می دهند و ما می گوئیم: مرگ بر انگلیس، ما می خواهیم بوشهر را راه بیندازیم و روس ها که طرف قرارداد هستند، راه نمی اندازند و ما می گوئیم مرگ بر اسرائیل. ما با مافیا مخالفیم، در نتیجه با اروپا می جنگیم و مافیای روسی دوست ماست. ما با آمریکا مخالفیم، در نتیجه روسیه از دشمنی ما با آمریکا پول در می آورد، ما با اسرائیل مخالفیم، در نتیجه روسیه هم به ما اهانت می کند، هم پول ما را می گیرد. فردا پوتین به تهران می آید تا مثل تمام این 150 سال پاهای برهنه ملت را له کند، و ما باید یادمان نرود که حتما شعار بدهیم: مرگ بر آمریکا،

مرگ بر اسرائیل
ما ملتی فهیم ، بزرگ ، باهوش ، با اراده ، قوی ، غیرتمند و خیلی چیزهای دهن پرکن خفن هستیم!!! اما یک اشکال کوچک داریم ، آن هم اینکه از تمامی علوم رایج فقط تاریخ را بلد نیستیم ، که آن هم اصلا مهم نیست و تک ماده میزنیم و تازه به حول قوه الهی و مدد مقامات عظمی داریم میرویم که کم کم اصلا درس تاریخ و درسهای تاریخ را از بیخ گل بگیریم و کلا بی خیال شویم این صاب مرده را....

عجایب هفتگانه جهان

بسیاری‌ از مردم‌، آثاری‌ چون‌ دیوار چین ‌، تاج‌محل‌ و تخت‌ جمشید را به‌ عنوان‌ عجایب‌ هفتگانه‌جهان‌ می‌شناسند، اما این‌ آثار که‌ بسیار زیبا وکم‌نظیر هستند، در فهرست‌ عجایب‌ هفتگانه‌ جهان‌قرار ندارند. فهرستی‌ که‌ در روزگار باستان‌ تعیین‌شده‌ و پس‌ از آن‌ نیز توسط باستان‌شناسان‌ و هنرشناسان‌ تایید شده‌ است‌ و جز عجایب‌هفت‌گانه‌ هستند، به‌ این‌ شرح‌ می‌باشد:

  • اهرام‌ مصر، در مصر
  • باغ‌های‌ معلق‌ بابل‌، در عراق‌
  • مجسمه‌ زئوس‌، در المپیا
  • معبد آرتمیس‌، در افسوس‌
  • مقبره‌ ماسولوس‌، در هالیکارناسوس‌
  • مجسمه‌ عظیم‌ رودس‌، در یونان‌
  • برج‌ دریایی‌ اسکندریه‌، به‌ در جزیره‌ فاروس‌

هرم‌ خوفو:

«هرم‌ خوفو» بزرگ‌ترین‌ هرم‌ در بین‌ اهرام‌ مصر است‌. این‌ بنا که‌ قدیمی‌ترین‌ و بزرگترین‌ بنا در بین‌عجایب‌ هفتگانه‌ می‌باشد، تنها بنایی‌ است‌ که‌ درحال‌ حاضر وجود دارد. هرم‌ خوفو در 2600 سال‌ قبل‌ از میلاد ساخته‌شده‌ است‌. این‌ هرم‌ بلندترین‌ بنای‌ ساخته‌ دست‌بشر تا سال‌ 1889 می‌باشد; از این‌ رو این‌ هرم‌جزو عجایب‌ هفتگانه‌ قرار گرفته‌ است‌. بیشترسنگ‌های‌ تشکیل‌ دهنده‌ این‌ بنا، سنگ‌های‌عظیمی‌ است‌ که‌ امروز تنها با تریلرهای‌ بسیاربزرگ‌ قابل‌ حمل‌ است‌. ارتفاع‌ فعلی‌ این‌ هرم‌138 متر است‌.


رودس‌ یونانی‌:

مجسمه‌ عظیم‌ الجثه‌ رودس‌ در یونان‌ یکی‌ دیگر ازعجایب‌ زیبایی‌ جهان‌ بشمار می‌رود. ارتفاع‌ این‌مجسمه‌، یک‌ شاهکار برجسته‌ معماری‌ بود که‌برروی‌ جزیره‌ رودس‌ در حدود 280 سال‌ قبل‌از میلاد ساخته‌ شده‌ بود. هیچ‌کس‌ نمی‌داند این‌ مجسمه‌ شبیه‌ چه‌ کسی‌ بوده ‌یا در کجا قرار داشته‌ است‌. به‌ گفته‌ کارشناسان‌فرهنگی‌، احتمالا این‌ مجسمه‌ در نزدیکی‌ در ورودی‌ لنگرگاهی‌ بنا شده‌ بوده‌ و پاهای‌ مجسمه‌در دو طرف‌ قرار داشته‌ است‌; به‌طوری‌ که‌کشتی‌ها از میان‌ پاهای‌ آن‌ عبورمی‌کرده‌اند.باستان‌شناسان‌ این‌ مجسمه‌ را جزو عجایب‌ هفتگانه‌جهان‌ قرار داده‌اند.


آرتمیس‌ ترک‌:

معبد آرتمیس‌ در «افوسوس‌» ترکیه‌ می‌باشد. این‌بنا با داشتن‌ 100 ستون‌ مرمری‌ زیبا که‌ ارتفاع‌ هرکدام‌ از آنها به‌ 15 متر می‌رسید، یکی‌ از عجایب‌هفتگانه‌ به‌ حساب‌ می‌آید. این‌ معبد، فضایی‌ را احاطه‌ می‌کرد که‌ تقریبا چند برابر وسعت ‌آکروپلیس‌ در آتن‌ بود. در این‌ معبد، حوادث‌زیادی‌ اتفاق‌ افتاده‌ است‌. این‌ بنا در 600 سال‌پیش‌ از میلاد ساخته‌ و در 550 سال‌ پس‌ از میلاددر آتش‌ سوخت‌; سپس‌ مجددا به‌ صورت‌ زیباتر وعظیم‌تر باز سازی‌ شد. این‌ بنا بار دیگر برای‌ دومین‌بار دچار حریق‌ شد.


زئوس‌ یونانی‌:

مجسمه‌ زئوس‌ در المپیای‌ یونان‌ است‌ و یکی‌ ازعظیم‌ترین‌ مجسمه‌های‌ جهان‌ به‌ شمار می‌رود.این‌ اثر در450 سال‌ قبل‌ از میلاد توسط مجسمه‌ساز معروفی‌ به‌ نام‌ «فیدیاس‌» ساخته‌ شد.ارتفاع‌ مجسمه‌ «زئوس‌» در حدود 12 متر است‌.«فیدیاس‌» با ساخت‌ این‌ مجسمه‌ بلند می‌خواست‌اقتدار و نیرومندی‌ زئوس‌ را نشان‌ دهد. مجسمه‌زئوس‌ در معبد زئوس‌، 64 متر طول‌ و 72 ستون‌به‌ سبک‌ معماری‌ قدیم‌ یونانی‌ دارد. مجسمه‌ زئوس‌در حدود 850 سال‌ در این‌ معبد قرار داشت‌. تاهنگامی‌ که‌ یونانی‌ ها آن‌ را به‌ استانبول‌ منتقل‌کردند. البته‌ بعد از مدتی‌ به‌ آتش‌ کشیده‌ شد و ازبین‌ رفت‌. عظمت‌ و زیبایی‌ این‌ مجسمه‌ سبب‌ شدکه‌ در فهرست‌ عجایب‌ هفتگانه‌ قرار گیرد.


باغ‌های‌ بابل‌:

باغ‌های‌ معلق‌ بابل‌ در عراق‌ یکی‌ از بحث‌برانگیزترین‌ عجایب‌ هفتگانه‌و بی‌نظیرترین‌معماری‌های‌ جهان‌ به‌ شمار می‌رود. البته‌ عده‌ای‌از باستان‌شناسان‌ هنوز در وجود داشتن‌ آن‌ شک‌دارند. بعد از بدست‌ آمدن‌ اسناد اصلی‌ وخرابه‌های‌ برجا مانده‌ از آن‌ زمان‌، وجود داشتن‌آن‌ ثابت‌ شد. در این‌ میان‌ سوالی‌ مطرح‌ است‌ که‌این‌ باغ‌های‌ معلق‌ چرا ساخته‌ شدند؟ درپاسخ‌ به‌این‌ سوال‌ باید افزود که‌ شاه‌ «نبوکد» این‌ بنای‌عجیب‌ را برای‌ خوشحال‌ کردن‌ همسرش‌ در 6قرن‌ قبل‌ از میلاد ساخت‌. عده‌ای‌ از تاریخ‌ نگاران‌می‌گویند: ملکه‌ آشوری‌ این‌ باغ‌ را برای‌ تفریح‌ وسرگرمی‌ خود ساخته‌ است‌.


ملکه‌ هالیکارناسوس‌:

ارتفاع‌ این‌ مقبره‌ مرمری‌ به‌ اندازه‌ یک‌ ساختمان ‌14 طبقه‌ بود. ملکه‌ «آرتمیسیا» فرمان‌ ساخت‌ این‌مقبره‌ را در هالیکار ناسوس‌ برای‌ همسرش‌ در353 سال‌ قبل‌ از میلاد صادر کرد. ملکه‌ این‌ بنا رابرای‌ قدردانی‌ از همسرش‌ ساخت‌ و به‌ این‌ منظوربهترین‌ هنرمندان‌ و مجسمه‌ سازان‌ آن‌ زمان‌ را گرد آورد. ملکه‌ آرتمیسیا دو سال‌ پس‌ از همسرش‌درگذشت‌. جالب‌ است‌ که‌ بدانید، شاه‌ ماسولوس‌هم‌ همسر آرتمیسیا بود و هم‌ برادرش‌. این‌ بنا درحدود 17 قرن‌ پا بر جا بود و در 1400 سال‌ پس‌از میلاد، در اثر زلزله‌ فرو ریخت‌.

فانوس‌ اسکندریه‌:

فانوس‌ اسکندریه‌ یکی‌ از بزرگ‌ترین‌ شاهکارهای‌روزگار باستان‌ می‌باشد. ارتفاع‌ آن‌ بنا حداقل‌ به‌اندازه‌ یک‌ ساختمان‌ 40 طبقه‌ امروزی‌ بود وبرای‌ 16 قرن‌ پا برجا بود. برخلاف‌ 6 عجایب‌ دیگر، فانوس‌ اسکندریه‌استفاده‌های‌ عملی‌ بسیار داشت‌. این‌ بنا به‌کشتی‌های‌ دریانوردی‌ کمک‌ می‌کرد که‌ اسکله‌هارا به‌ راحتی‌ پیدا کنند و با ایمنی‌ کامل‌ داخل‌ آن‌شوند. این‌ اسکلت‌ برای‌ 1600 سال‌ باقی‌ ماند وارتفاع‌ آن‌ 180 متر و بلندترین‌ ساختمان‌ دنیابود، اما با ساخت‌ «برج‌ ایفل‌» در سال‌ 1889،«ایفل‌» بلندترین‌ برج‌ دنیا نام‌ گرفت‌.

نظمیه یا شهربانی

نظمیه یا شهربانی به سبك نوین و اروپایی در روزگار ناصرالدین شاه قاجار در سال 1257 هجری شمسی تشكیل شد، اما پیش از آن نظم و امنیت شهرها به عهده داروغه بود كه زیر نظر اداره‌ای به نام «دیوان بیگی» (اداره حكومتی یا فرمانداری) انجام وظیفه می‌‌كرد، در راس آن نیز بیگلر بیگی (فرماندار حاكم) قرار داشت و واحدهایی كه در اختیار داروغه بود، محتسب، شحنه، گزمه و شبگیر نامیده می‌شدند.

شروع فعالیت سیستم نوین ایجاد نظم و امنیت داخلی یعنی سازمان پلیس ایران به بیش از یكصد سال پیش باز‌می‌گردد، زمانی كه ناصرالدین شاه قاجار در سفرهای سه‌گانه خود به اروپا و مشاهده پلیس نوین در آن كشورها و با استخدام یك مستشار اتریشی به نام كنت دو بینو اولین سیستم پلیسی جدید را در ایران پایه‌گذاری كرد.

سیستم پلیسی نظمیه طی یكصد سال گذشته و تا پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن سال 1357 از فراز و نشیب‌های متفاوتی برخوردار بوده است.

در آغاز تاریخ رسمی شروع به كار پلیس در ایران، این سازمان برای مدتی طولانی از دو بخش اصلی شهربانی (نظمیه) و ژاندارمری (كه خود شامل دو بخش ژاندارمری مرزی و ژاندارمری روستایی می‌شد) تشكیل شده بود.

پس از انقلاب ۱۳۵۷ نیز كمیته انقلاب اسلامی به‌عنوان یكی از اجزای اصلی برقراری نظم و امنیت داخلی كشور و حفاظت از اصول ارزشی جمهوری اسلامی ایران به سامانه پلیسی اضافه شد و با افزایش كاركنان پلیس پس از انقلاب و لزوم تركیب این نیروها در سال ۱۳۷۰ خورشیدی با تصویب مجلس شورای اسلامی، سه نیروی پلیسی در یكدیگر تركیب و سامانه پلیسی یكدستی حاصل شد كه نیروی انتظامی نام داشت.

بر پایه مقررات تازه، پلیس ایران قسمتی از ستاد نیروهای مسلح و زیر نظر وزارت كشور شد و در تبعیت از رهبر ایران قرار گرفت. پس از آن‌كه در سال 70 نیروی انتظامی تشكیل شد تا سازمان پلیسی كشور به شكل امروزی خود درآید، تغییرات درون سازمانی در طول دو دهه گذشته نیز ادامه داشته و بخش‌های زیادی به نیروی انتظامی اضافه شده است كه هر كدام وظایف خاص خود را به عهده دارد.

ایام فاطمیه از چه زمانی شروع و چه زمانی تمام می شود

دربارة تاریخ شهادت حضرت زهرا(س) روایات مختلفی وجود دارد است. و از چهل روز تا شش ماه بعد از رحلت پیامبر(ص) بیان شده است. اما میان علمای شیعه، دو احتمال معتبر است: هفتاد و پنج روز بعد از رحلت پیامبر(ص) یا نود و پنج روز بعد از رحلت ایشان.

بنابراین با توجه به رحلت پیامبر اسلام(ص) در بیست و هشتم صفر، بنا به روایت هفتاد و پنج روز، در مورخه سیزدهم تا پانزدهم جمادی الأوّل، شهادت حضرت زهرا(س) است و این ایام را فاطمیة اوّل می‌ خوانند.

اما بنا به روایت نود و پنج روز، شهادت حضرت(س) در سوم تا پنجم جمادی الثانی است و این ایام را فاطمیة دوم می‌ خوانند.

بنابراین؛ ایام فاطمیه جمعا 6 روز می باشد، 3 روز در ماه جمادی الاول و 3 روز در ماه جمادی الثانی. فاطمیه اول از 13 تا 15 جمادی الاول است و فاطمیه دوم از سوم تا پنجم جمادی الثانی می باشد.

و شاید علت اینکه سه روز در هر ماه بعنوان روز شهادت آن حضرت(س) معرفی شده است به این دلیل است که این احتمال وجود دارد که ماههای قمری از رحلت پیامبر(ص) تا شهادت حضرت زهرا(س)، 29 روز بوده باشند، حال آنکه د رصورت کامل بودن ماههای قبل، روز شهادت 13جمادی الاول و یا سوم جمادی الثانی خواهد بود. چرا که طبق تقویم، حداکثر سه ماه قمری 29 روزه و حداکثر 4 ماه قمری 30 روزه می توانند پشت سر هم قرار گیرند.

اما در عرف، به دهه دوم جمادی الاول، از دهم تا بیستم جمادی الاول که بنابر قول 75 روز، شهادت آن بانوی بزرگوار در آن واقع شده است دهه فاطمیه اول و به دهه اول جمادی الثانی از اول تا دهم جمادی الثانی، که طبق قول 95 روز، شهادت حضرت زهرا(س) در آن واقع شده است، دهه فاطمیه دوم گفته می شود.

تاریخ ابهر


ابهر در قدیم اوهر نامیده می‌شده‌است. مردم محلی به آن اَبَر می‌گویند. نام ابهر از آب+هر تشکیل شده و در زبان تاتی به معنی آب آسیاب است.[۳] ریزابه‌های ابهررود از قدیم آسیاب‌های زیادی را به چرخش در آورده که امروزه نیز چنین است.[۴]

در دوره ساسانیان هنگامی که خسرو اول انوشیروان ایران را به چهار قسمت تقسیم کرد ابهر در منطقه دوم یعنی استان جبال قرار داشت دراین دوره منطقه ابهررود تحت تسلط خاندان مهران یکی از هفت خاندان مهم حکومت گر ایران قرار داشت این خاندان علاوه بر ابهر به مناطق وسیعی که از ناحیه خوار تا آوج و دشتبی امتداد داشت مالکیت داشتند و معروفترین افرادی که از این خاندان شناخته شده‌اند شروین دشتبی، بهرام چوبینه، پیران گشسب، گریگوریوس و سیاوش رازی هستند.

تاپیش از خلافت هارون الرشید، ابهر منطقه نسبتاً وسیعی را شامل بود. وی قسمتی از قاقازان و نیز ناحیه ابهر رود را از ابهر جدا کرد و به قزوین ملحق ساخت. در اوایل سده ۸ قمری ولایت ابهر ۲۵ پاره دیه داشت و حقوق دیوانی آن به یک تومان و چهار هزار دینار می‌رسید.

از ابهر به عنوان بلوک معتبر از ولایت خمسه با باغات فراوان و آبهای جاری نام برده شده‌است. شاردن می‌نویسد ابهر در دوره شاه عباس دوم صفوی دارای ۲۵۰۰ خانه و باغچه بوده‌است. چنانچه سواره نیم ساعت وقت لازم داشته تا از آن عبور کند. ابهر در این زمان دارای اماکن عمومی و سه مسجد بزرگ بوده و در وسط شهر بقایای گلین قلعه مخروبه‌ای مشاهده می‌شود.

در سال ۱۱۰۰ هجری تاورنیه از ارامنه شهر ابهر خبر داده و ژوبر در زمان فتحعلیشاه قاجار باغهای ابهر و خانه‌های تمیز و راحت آنرا ستوده‌است. در سال ۱۲۴۷ هجری ابهر ۷۰۰ خانه و باغهای دانشین داشته و قبر شیخ قطب الدین از مشایخ سلسله شیخ صفی الدین اردبیلی در ابهر واقع شده بر طبق نوشته دوسرسی در سالهای ۱۲۵۰ هجری دوره محمد شاه قاجار ابهر دارای ۲۰۰ خانه و ۹۰۰ نفر جمعیت بوده و دو گنبد نیمه ویران از دو مسجد در آن دیده می‌شده‌است. در دوره ناصر الدین شاه قاجار ابهر تیول توپخانه بوده‌است چنانچه خرمدره در تیول فراشخانه بوده در همین دوره قلعه خرابه‌ای بنام دارا در ربع فرسخی شهر دیده می‌شده‌است و خانه‌های آن کمتر از ۱۱۰۰ نبوده. در سده ۱۰ قمری از مرقد پیر حسن بن اخی اوران نیز در ابهر یاد شده و سیدی علی کاتبی دریاسالار عثمانی در ۹۶۴ ه. ق. آنرا زیارت کرده‌است.